سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمستان 1385 - رسانه




ای مردم! بدانید آنکه از سخن نادرست درباره خود، بی تاب می شود، [امام علی علیه السلام] پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
اوقات شرعی
کل بازدیدها:264442 .:. بازدید امروز:56
موضوعات نوشته ها

لینک به لوگوی من
زمستان 1385 - رسانه

دوستان من

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:

اشتراک در خبرنامه
 

آرشیو

آهنگ وبلاگ

وضعیت من در یاهو
  • 300 سعی جدید هالیوود در حمله به تمدن ایرانی! نویسنده: محمد جواد
    یکشنبه 85/12/20 ساعت 10:47 صبح

    کارگردان هالیوودی در این فیلم ایرانیان را افرادی وحشی ، نادان ، خون ریزو غیرمتمدن و در مقابل «یونانیان» را افرادی بسیار غیور، شریف و دلاور معرفی کرده است.
    در پوستر این فیلم نیز نامی که به عنوان 300 برای فیلم برگزیده شده است مشابه کلمه انگلیسی باغ وحش به تحریر در آمده است.
    کارشناسان سینمایی ساخت این فیلم ونمایش آن در چنین زمان حساسی را مرتبت با اهداف سیاسی آمریکائیان قلمداد می کنند و بر این باورند که هدف از نمایش این فیلم درنهایت به تحریک افکار عمومی بر ضد ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی منتهی خواهد شد.
    کمپانی هالیوودی «برادران وارنر» فیلم جدید خود با نام 300 را بر اساس کتابی از «فرانک میلر» ساخته است و پس از « بی باک » و « شهرگناه » سومین اثر سینمایی است که از روی کتاب‌های کمیک استریپ فرانک میلر ساخته شده است با این تفاوت که این فیلم در مورد جنگ میان شاه یونانی (لئونیداس) درمقابل خشایارشاه ایرانی با ارتش یکصد وبیست هزار نفری می باشد.
    فیلم «300» به تهیه‌کنندگی «فرانک میلر»، «دبوراه اسنایدر» و «کرایج.جی.فلورس» به کارگردانی «زاک سنایدر» ساخته شده است. در این فیلم که قرار است 9 مارس اکران عمومی آن آغاز شود، بازیگرانی چون «جرارد باتلر»، «لنا هیدی»، «مایکل فسنبدر»، «وینسنت ریگان» و «دومنیک شوست» ایفای نقش می‌کنند.
    «زاک اسنایدر»، کارگردان هالیوودی در فیلم جنگی، تاریخی «300» تلاش کرده تا روایت تاریخی مبارزه خشایارشاه اول، پادشاه ایران با «لئونیداس»، شاه اسپارت را به تصویر بکشد.

    داستان این فیلم که به شکل اغراق امیزی سعی شده تا با استفاده از جلوه های ویژه و به تقلید از تکنیک فیلم های مشهور اخیر ساخته شود، عبارت است از جنگ ایران و یونان در میدان جنگ ترموپیل ( گردنه معروفی در یونان ، بین کوه اویته - Oyete - و خلیج مالیک ). جایی که پادشاه اسپارتی یعنی لئونیداس ارتش 300 نفری خود را علیه ارتش عظیم ایرانیان تجهیز کرد تا مقابل سپاه خشایارشاه ایستادگی کنند... اما گوژپشتی دروازه‌های شهر را به روی لشگر ایران باز می‌کند بنابر روایت هرودوت از تاریخ، این 300 اسپارتی توانستند جلو لشگر عظیم خشایارشاه به مدت 3 روز مقاومت کنند.
    در ساخت این فیلم فاصله داستان تا واقعیت به حدی زیاد است که حتی خشایار به صورت یک پادشاه آفریقایی به تصویر کشیده شده است!
    شیوه فیلم‌سازی کامپیوتری است و هنرپیشگان واقعی در صحنه‌های مجازی نقش‌آفرینی می‌کنند. موسیقی جذاب و ترکیب مناسب با صحنه‌های کامپیوتری نبرد باعث شده تصاویر تابلوهای نقاشی به نظر برسند که فروش فوق‌العاده‌ای را برای سازندگانش پیش‌بینی کرده‌ است.
    قرار است این فیلم در تاریخ 9 مارس سال 2007 میلادی بر روی پرده سینما های جهان برود.
    علیرغم همه تلاش دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور تا کنون از سوی مقامات ایرانی خبری در خصوص تلاشهای انجام شده درجهت قانع نمودن دولتها در عدم نمایش این فیلم منتشر نشده است.
    برای امضای اعتراض به اکران فیلم کلیک کنید


    رسانه نظرات دیگران ( )

  • سوره را قربانی سوء مدیریت‏هاتان نکنید! نویسنده: محمد جواد
    سه شنبه 85/12/15 ساعت 9:35 صبح

    زمستان پارسال بود که به همراه یکی از دوستانم برای دیدن آقای وحید جلیلی سردبیر ماه‏نامه سوره به دفتر مجله در خیایان رشت رفتیم. جلیلی را در دفتری دیدم که به زور دو میز در آن قرار داده بودند(البته صحیح تر آن است که چپانده بودند). در دفتری کوچک با تعداد محدودی نیروی اجرایی از دغدغه‏هایی صحبت می‏کرد که بی‏اختیار من را یاد آرمان‏های اول انقلاب می‏انداخت. یاد آرمان‏های جوانان آن‏روز و مسولان محافظه کار امروز. از انقلاب خمینی می‏گفت و از ضرورت جهانی‏شدن آن و از تمدن عظیم اسلامی که از ایران شروع می‏شود.
    در دفتر کوچک جلیلی در سوره خیلی بیشتر از دفتر حتی رییس سازمان تبلیغات می‏شد شور و شوق و عشق برای فعالیت و خلق فکر و اندیشه و نقد سازنده را دید تا عقبه‏های فکری این انقلاب نوپا را به هم متصل سازد.

    روی جلد آخرین شماره سوره

    سوره هرچند با تاخیر و با مشکلات بسیاری چاپ می‏شد اما همیشه حرف‏های تازه‏ای برای گفتن داشت و می‏شد حرکتی برای تشکیل یک جبهه متحد فرهنگی را در آن دید.
    آقای بنیانیان رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات تشکیل شورای محتوایی برای نشریه و کیفیت بخشی به آثار آن را مهمترین دلیل توقف موقت انتشار سوره عنوان کره است. اما تصور می‏کنم این کار را بدن تعطیلی یک نشریه هم بتوان انجام داد مگر آنکه آقای بنیانیان فضای حاکم بر سوره را نپسندد و از این جریان فکری خوشنود نباشد که در این حالت باید از ایشان خواست که حوزه هنری را ترک کند چه آن که وظیفه نهادهای فرهنگی، تبلیغاتی در جمهوری اسلامی و به خصوص سازمان تبلیغات اسلامی این است که به ترویج فکر و اندیشه صحیح دینی در عرصه‏های مختلف بپردازد و اگر در این میان مسولی نتواند به این مهم عمل کند، خود باید صحنه را ترک کند نه آن که اصول حاکم و کلی را با سو مدیریت‏هایش دستخوش تغییر کند.
    وبلاگ اعتراض به تعطیلی سوره


    رسانه نظرات دیگران ( )

  • انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‏های برتر جهان نویسنده: محمد جواد
    چهارشنبه 85/11/18 ساعت 9:34 صبح

     
    (این مطلب، یک مقاله تحلیلی است و در واقع دور از فضای وبلاگ نگاشته شده! اما به شما توصیه می‏کنم که حتما آن را بخوانید تا تفاوت انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلاب‏های جهان را دریابید و ببینید انقلاب اسلامی در چه قله رفیعی قرار گرفته است)

    اکتبر، فوریه یا بهمن؟

    پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی اجتماعی را دچار حیرت کرد. بررسی شرایط نظام حاکم در سال 57 و همچنین امکانات مادی مردم و عدم حمایت آنها از خارج از کشور پیروزی انقلاب را بسیار دور از انتظار و حتی غیر ممکن، جلوه‌گر می‌ساخت. از سوی دیگر دو انقلاب اکتبر1789 فرانسه و فوریه 1917 روسیه به عنوان دو انقلاب تاثیرگذار در تاریخ سیاسی جهان مطرحند. اولی انقلابی بر اساس لیبرالیسم و دومی با ایدئولوژی مارکسیسم. بررسی و مقایسه انقلاب اسلامی ایران با این دو انقلاب مطرح جهانی می‌تواند تا اندازه‌ای راهگشای درک صحیح از انقلاب اسلامی و همچنین برجستگی‌های خیره کننده آن باشد.

    انقلاب یا انقلاب کبیر؟
    انقلاب را از منظر سیاسی تاریخی می‌توان بر دو گونه تعریف کرد. در تعریف عام، انقلاب به معنای تغییر نهاد سیاسی و نظام و سمبلهای حاکمیت است. شهید مطهری انقلاب را عبارت از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه یا یک سرزمین علیه حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب می‌داند.[1]

    اما در تعریفی دیگر مفهومی وسیعتر و جامعتر در تحول و دگرگونی مدنظر است. در این تعریف علاوه بر دگرگونی در سطح حاکمیت نظام، همه ارزشها و باورهای مسلط و ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه دچار تغییرات بنیادی می‌شوند. ساموئل هانتینگتون از این نوع از انقلاب به انقلاب کبیر یاد می‌کند.[2] با توجه به این تعریف بسیاری از تحولات و تغییرات سیاسی اجتماعی در مقوله‌ای دیگر غیر از انقلاب می‌گنجند از جمله کودتا، شورش، رفرم، نهضت استقلال طلبانه و...

    بر این اساس انقلابهای موفق در طول تاریخ که از خصوصیات بالا برخوردار بوده و مردمی و موفق باشند از شش انقلاب تجاوز نمی‌کنند: انقلابهای فرانسه، روسیه، کوبا، چین، نیکاراگوئه و انقلاب اسلامی ایران.

    تضاد قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی
    تنها جوامعی مستعد انقلابند که قدرت سیاسی حاکم  بر آن  جوامع از مردم و اقشار جامعه فاصله گرفته و فاقد پایگاه اجتماعی باشد، در این حالت اگر قدرتی مورد حمایت اکثریت، در جامعه پدید آید و در پی خواسته‌های اکثریت مخالف نظام حاکم باشد تضاد میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی شکل می‌گیرد. این تضاد در بهترین حالت به یک انقلاب موفق تبدیل می‌شود و این در صورتی است که یا قدرت سیاسی در حالت ضعف خود باشد و یا قدرت اجتماعی از حمایت قوی مردمی و رهبری قدرتمند برخوردار باشد. مولفه‌های تشکیل دهنده قدرت سیاسی عبارتند از: 1- شرایط اقتصادی 2- عامل نظامی 3- حمایت بین المللی . در قدرت اجتماعی هم سه عامل اصلی 1- مشارکت مردمی 2- رهبری 3- ایدئولوژی  مطرح می‌شوند. با بررسی قدرت سیاسی قبل از انقلاب و قدرت اجتماعی به وجود آورنده انقلاب در انقلابهای فرانسه و روسیه و انقلاب اسلامی ایران می‌توان به تفاوتهای این سه انقلاب و نقاط امتیاز انقلاب اسلامی از دو انقلاب دیگر پی برد.
    ادامه مطلب...

    رسانه نظرات دیگران ( )

  • یک روایت غیر رسمی از افتتاح خبرگزاری رسا نویسنده: محمد جواد
    دوشنبه 85/10/18 ساعت 11:48 عصر

    امروز صبح ساعت 8:30 در دفتر حضرت آیت‏الله مکارم شیرازی در خیابان شهدای قم بودیم. قرار این بود که فعالیت رسمی خبرگزاری رسا با ارسال خبری به دست آیت الله مکارم شیرازی آغاز شود. قبل از اینکه ما و بقیه دست اندرکاران رسا وارد اتاق مخصوص ملاقات شویم مراسم عقد یک عروس و داماد در حال برگزاری بود.
    وقتی رفتیم داخل اول از همه سراغ خط تلفن را از مسوول دفتر گرفتم و تا وقتی که آیت الله مکارم صحبت می‏کرد، کانکت شدم و صفحه مدیریت اخبار را آماده کردم تا خبر بوسیله آیت الله مکارم آن لاین شود.
    آیت الله مکارم شیرازی صحبت های مفیدی را در زمینه رسانه مطرح کرد. (برای خواندن متن کامل آن کلیک کنید) پس از آن لپ تاب را بردم و روی میز ایشان گذاشتم اما هر کار کردم این اینترنت راه نمی‏داد و اصلا صفحه لود نمی‏شد. خیلی حرص خوردم دیگه داشتم ناامید می‏شدم که ناگهان فرجی حاصل شد و صفحه آماده شد. آیت الله مکارم هم با فشردن دکمه اینتر خبر افتتاح خبرگزاری را آن لاین کرد.( لینک خبر آن لاین شده به دست آیت الله مکارم شیرازی)

    بعد از اینکه برگشتیم رسا، تازه آماده شدیم که مراسم رسمی افتتاح را برگزار کنیم که البته با حضور مهمانان زیادی از جمله حجت الاسلام والمسلمین رجبی عضو شورای عالی حوزه علمیه قم و حجت الاسلام بی ریا مشاور رییس جمهور به خوبی و خوشی و به صرف شیر کاکائو و شیرینی برگزار شد.
    از نکات جالب برنامه امروز اقامه نمازجماعت ظهر و عصر به امامت حجت الاسلام بی ریا بود که بعد از آن هم یکی از اعمال سفارش شده در روز عید غدیر؛ اجرای صیغه عقد اخوت بین بچه های رسا انجام شد.
    بعدش هم، همه رفتند خانه تا نهار روز عید را در کنار خانواده میل کنند و من هم تنها ماندم رسا تا اخبار امروز را روی سایت بگذارم و صد البته ناهار هم شیرکاکائو و شیرینی بخورم!!


    رسانه نظرات دیگران ( )

  • من شاکی ام! نویسنده: محمد جواد
    یکشنبه 85/10/10 ساعت 11:52 صبح

    صدام اعدام شد

    این  اولین اس ام اسی بود که صبح شنبه به دستم رسید و تا چند ساعت بعد هم همچنان این پیام های تبریک ادامه داشت. برای ملتی که بیش از بیست و پنج سال است همراه ذکر الله اکبر خود شعار مرگ بر صدام را سر می داد قطعا این خبر خوشی بود. برای این ملت صدام دیکتاتور خونخواری بود که طعم شیرین پیروزی انقلاب را در کام این مردم تلخ کرده بود.
    اما همه اینها باعث نمی شود که من از شکایت خود صرف نظر کنم. من از صدام و از مسولان دولت سابق و دولت کنونی عراق هم شاکی ام. از صدام به خاطر جنایت هایش و از دولت عراق که مرا در محاکمه صدام دعوت نکرد تا شکایت خود را مطرح کنم.
    من شاکی ام! به خاطر تمام دوران کودکی ام که با هراس در پناهگاه ها گذشت. من شاکی ام! به خاطر خس خس سینه پدرم. من شاکی ام به خاطر خانواده ای که از هم پاشید به خاطر شهادت پسرش.من شاکی ام به خاطر مملکتی که ویرانش کردند. من شاکی ام! پس چرا شکایت مرا نشنیدند و صدام را اعدام کردند.
    نه تنها شکایت مرا که شکایت آن مادر و دختری را که در آغوش هم و زیر آوار بمباران جنگنده های عراقی جان دادند. شکایت آن مادری که خودش پسرش را غسل و کفن کرد. شکایت آن پدری که سلاح پسرش را از زمین برداشت و جنازه اش را رها کرد، جنازه ای که دیگر هیچ وقت آن را ندید. شکایت همسری که بیست سال است با عکس شوهرش زندگی می کند. شکایت فرزندی که تا همین چند سال پیش گمان می کرد پدرش اسیر است اما الان در گلزار شهدا قبری خالی به نام پدرش دارد.....
    هیچ کس شکایت ملت ایران را گوش نکرد و هیچ وکیلی از حقوق آنان در دادگاه صدام دفاع نکرد. اما باز هم من از شکایت خودم و ملتم دست برنمی دارم. هرچند صدام اعدام شد اما صدام تنها یکی از متهمان ردیف اول بود. من منتظر متهمان بعدی هستم. آنهایی که  الان ژست حقوق بشر میگیرند و فغان واانسانا سر می دهند. همان هایی که سلاح شیمیایی به عراق دادند، اسلحه و پول دادند و تشویقش کردند.
    پس من هنوز شاکی ام!


    دل نوشته‏ها نظرات دیگران ( )

  • هری پاتر و قدیسان مرگبار! نویسنده: محمد جواد
    شنبه 85/10/2 ساعت 12:57 صبح

    بالاخره خانم ج.ک رولینگ نام هفتمین قسمت از مجموعه کتاب های هری پاتر را اعلام کرد.

    هری پاتر و قدیسان مرگبار

    برای اولین بار نام هری پاتر را چند سال پیش و در یکی از مجلات دیدم. در آن مجله گزارشی چاپ شده بود از انگلستان که استقبال خیلی خوبی از کتابهای هری پاتر در میان نوجوانان و بزرگسالان انگلیسی شده بود.( جلد اول و دوم) هنوز خبری از تب هری پاتر و ساخت فیلم و این حرفها هم نبود. یک روز که در خیابان از جلوی یکی از کتاب فروشی‏ها رد می‏شدم دیدم ترجمه فارسی هری پاتر را آورده، من هم به واسطه آن گزارش تحریک شدم که کتاب را بخرم و بخوانم.
    شب ساعت حدودا یازده قبل از خواب شروع کردم به خواندن کتاب تا وقتی که خوابم ببرد. اما هرچی که بیشتر می‏خواندم نمی‏توانستم کتاب را کنار بگذارم تا اینکه تا ساعت سه ونیم بعد از نیمه شب کتاب را تمام کردم. فردا رفتم و جلد دوم کتاب را هم که تازه به فارسی ترجمه شده بودم خریدم و همان روز هم جلد دوم را تمام کردم.

    به همین ترتیب همه جلدهای هری پاتر را دنبال کردم. البته آن اوایل هنوز هری پاتر تبدیل به مد نشده بود تا اینکه فیلم هری پاتر وارد بازار شد و بسیاری که هنوز از جریان خبر نداشتند از طریق این فیلم با هری پاتر آشنا شدند. و به واسطه نوع مخاطبان این رسانه (سینما) مد هری پاتر هم وارد جامعه ما شد.
    هر چند پس از شدت گرفتن این تب در جهان و در پی آن درایران موضع گیری‏های متعددی دراین باره صورت گرفت که بسیاری از آنها حتی متضاد هم بودند. در یکی از کشورهای اروپایی، نخست وزیر هم در صف خرید کتاب های جدید هری پاتر با افتخار می‏ایستاد و در کشوری دیگر، آموزش و پرورش ورود هر هری پاتری را به مدارس ممنوع می‏کرد. یا در همین ایران خودمان در نمایشگاه کتاب جشن هری پاتر می‏گرفتند اما در تلویزیون، دکتر بلخاری، هری پاتر را یکی از پدیده‏های جدید صهیونیسم می‏دانست.
    اما هدف از نوشتن این متن تایید یا رد هیچ یک از این دیدگاه ها نیست که هریک مجالی جداگانه می‏طلبد بلکه می‏خواهم بین دو رسانه و مخاطبان آنها و نوع تاثیر آنها بر فرهنگ تاملی داشته باشیم. چه آنکه خودم آن را در قضیه هری پاتر دیدم. تا وقتی که هری پاتر فقط در قالب کتاب در جامعه فرهنگی ما حضور داشت، عده کم تری آن را مطالعه کرده بودند و از جریان آن مطلع بودند اما همین‏که در قالب یک فیلم سینمایی عرضه شد،‏ مخاطبان آن به شدت افزایش داشت. این نشان دهنده یک فرق اساسی این دو رسانه است. مخاطبان کتاب بسیار کمتر و محدودتر از مخاطبان سینما هستند. از سوی دیگر آنها که کتاب را خوانده بودند دقت بیشتری کرده بودند و لذت بیشتری از همراه شدن با شخصیت هری پاتر در کش و قوس‏های داستان برده بودند و این لذت ماندگار را بعد از پایان کتاب با خود حس می‏کردند اما بینندگان فیلم فقط دقایق فیلم را همراه آن بودند و پس از آن چیزی از لذت داستان در آنها باقی نمی‏ماند.
    به هر روی باز هم این یک نظر شخصی است و به هیچ وجه آن را تعمیم نمی‏دهم.

    با همه این حرف‏ها باز هم نمی‏توانم خوشحالی خودم را از نزدیک شدن موعد انتشار جلد هفتم هری پاتر مخفی کنم. تا ببینم چه بلایی سر هری می‏آید. آیا واقعا دامبلدور مرده؟ هاگوارتز بعد از دامبلدور چگونه اداره می‏شود؟ ولدمورت کجاست و چه نقشه‏هایی در سر دارد؟ 


    رسانه نظرات دیگران ( )