بالاخره خانم ج.ک رولینگ نام هفتمین قسمت از مجموعه کتاب های هری پاتر را اعلام کرد.
هری پاتر و قدیسان مرگبار
برای اولین بار نام هری پاتر را چند سال پیش و در یکی از مجلات دیدم. در آن مجله گزارشی چاپ شده بود از انگلستان که استقبال خیلی خوبی از کتابهای هری پاتر در میان نوجوانان و بزرگسالان انگلیسی شده بود.( جلد اول و دوم) هنوز خبری از تب هری پاتر و ساخت فیلم و این حرفها هم نبود. یک روز که در خیابان از جلوی یکی از کتاب فروشیها رد میشدم دیدم ترجمه فارسی هری پاتر را آورده، من هم به واسطه آن گزارش تحریک شدم که کتاب را بخرم و بخوانم.
شب ساعت حدودا یازده قبل از خواب شروع کردم به خواندن کتاب تا وقتی که خوابم ببرد. اما هرچی که بیشتر میخواندم نمیتوانستم کتاب را کنار بگذارم تا اینکه تا ساعت سه ونیم بعد از نیمه شب کتاب را تمام کردم. فردا رفتم و جلد دوم کتاب را هم که تازه به فارسی ترجمه شده بودم خریدم و همان روز هم جلد دوم را تمام کردم.

به همین ترتیب همه جلدهای هری پاتر را دنبال کردم. البته آن اوایل هنوز هری پاتر تبدیل به مد نشده بود تا اینکه فیلم هری پاتر وارد بازار شد و بسیاری که هنوز از جریان خبر نداشتند از طریق این فیلم با هری پاتر آشنا شدند. و به واسطه نوع مخاطبان این رسانه (سینما) مد هری پاتر هم وارد جامعه ما شد.
هر چند پس از شدت گرفتن این تب در جهان و در پی آن درایران موضع گیریهای متعددی دراین باره صورت گرفت که بسیاری از آنها حتی متضاد هم بودند. در یکی از کشورهای اروپایی، نخست وزیر هم در صف خرید کتاب های جدید هری پاتر با افتخار میایستاد و در کشوری دیگر، آموزش و پرورش ورود هر هری پاتری را به مدارس ممنوع میکرد. یا در همین ایران خودمان در نمایشگاه کتاب جشن هری پاتر میگرفتند اما در تلویزیون، دکتر بلخاری، هری پاتر را یکی از پدیدههای جدید صهیونیسم میدانست.
اما هدف از نوشتن این متن تایید یا رد هیچ یک از این دیدگاه ها نیست که هریک مجالی جداگانه میطلبد بلکه میخواهم بین دو رسانه و مخاطبان آنها و نوع تاثیر آنها بر فرهنگ تاملی داشته باشیم. چه آنکه خودم آن را در قضیه هری پاتر دیدم. تا وقتی که هری پاتر فقط در قالب کتاب در جامعه فرهنگی ما حضور داشت، عده کم تری آن را مطالعه کرده بودند و از جریان آن مطلع بودند اما همینکه در قالب یک فیلم سینمایی عرضه شد، مخاطبان آن به شدت افزایش داشت. این نشان دهنده یک فرق اساسی این دو رسانه است. مخاطبان کتاب بسیار کمتر و محدودتر از مخاطبان سینما هستند. از سوی دیگر آنها که کتاب را خوانده بودند دقت بیشتری کرده بودند و لذت بیشتری از همراه شدن با شخصیت هری پاتر در کش و قوسهای داستان برده بودند و این لذت ماندگار را بعد از پایان کتاب با خود حس میکردند اما بینندگان فیلم فقط دقایق فیلم را همراه آن بودند و پس از آن چیزی از لذت داستان در آنها باقی نمیماند.
به هر روی باز هم این یک نظر شخصی است و به هیچ وجه آن را تعمیم نمیدهم.

با همه این حرفها باز هم نمیتوانم خوشحالی خودم را از نزدیک شدن موعد انتشار جلد هفتم هری پاتر مخفی کنم. تا ببینم چه بلایی سر هری میآید. آیا واقعا دامبلدور مرده؟ هاگوارتز بعد از دامبلدور چگونه اداره میشود؟ ولدمورت کجاست و چه نقشههایی در سر دارد؟