کل بازدیدها:268083 .:. بازدید امروز:5
|
|
من شاکی ام! نویسنده: محمد جواد
|
یکشنبه 85/10/10 ساعت 11:52 صبح
|
|
صدام اعدام شد
این اولین اس ام اسی بود که صبح شنبه به دستم رسید و تا چند ساعت بعد هم همچنان این پیام های تبریک ادامه داشت. برای ملتی که بیش از بیست و پنج سال است همراه ذکر الله اکبر خود شعار مرگ بر صدام را سر می داد قطعا این خبر خوشی بود. برای این ملت صدام دیکتاتور خونخواری بود که طعم شیرین پیروزی انقلاب را در کام این مردم تلخ کرده بود. اما همه اینها باعث نمی شود که من از شکایت خود صرف نظر کنم. من از صدام و از مسولان دولت سابق و دولت کنونی عراق هم شاکی ام. از صدام به خاطر جنایت هایش و از دولت عراق که مرا در محاکمه صدام دعوت نکرد تا شکایت خود را مطرح کنم. من شاکی ام! به خاطر تمام دوران کودکی ام که با هراس در پناهگاه ها گذشت. من شاکی ام! به خاطر خس خس سینه پدرم. من شاکی ام به خاطر خانواده ای که از هم پاشید به خاطر شهادت پسرش.من شاکی ام به خاطر مملکتی که ویرانش کردند. من شاکی ام! پس چرا شکایت مرا نشنیدند و صدام را اعدام کردند. نه تنها شکایت مرا که شکایت آن مادر و دختری را که در آغوش هم و زیر آوار بمباران جنگنده های عراقی جان دادند. شکایت آن مادری که خودش پسرش را غسل و کفن کرد. شکایت آن پدری که سلاح پسرش را از زمین برداشت و جنازه اش را رها کرد، جنازه ای که دیگر هیچ وقت آن را ندید. شکایت همسری که بیست سال است با عکس شوهرش زندگی می کند. شکایت فرزندی که تا همین چند سال پیش گمان می کرد پدرش اسیر است اما الان در گلزار شهدا قبری خالی به نام پدرش دارد..... هیچ کس شکایت ملت ایران را گوش نکرد و هیچ وکیلی از حقوق آنان در دادگاه صدام دفاع نکرد. اما باز هم من از شکایت خودم و ملتم دست برنمی دارم. هرچند صدام اعدام شد اما صدام تنها یکی از متهمان ردیف اول بود. من منتظر متهمان بعدی هستم. آنهایی که الان ژست حقوق بشر میگیرند و فغان واانسانا سر می دهند. همان هایی که سلاح شیمیایی به عراق دادند، اسلحه و پول دادند و تشویقش کردند. پس من هنوز شاکی ام!
|
|
دل نوشتهها
|
نظرات دیگران ( )
|
|
|