زمستان پارسال بود که به همراه یکی از دوستانم برای دیدن آقای وحید جلیلی سردبیر ماهنامه سوره به دفتر مجله در خیایان رشت رفتیم. جلیلی را در دفتری دیدم که به زور دو میز در آن قرار داده بودند(البته صحیح تر آن است که چپانده بودند). در دفتری کوچک با تعداد محدودی نیروی اجرایی از دغدغههایی صحبت میکرد که بیاختیار من را یاد آرمانهای اول انقلاب میانداخت. یاد آرمانهای جوانان آنروز و مسولان محافظه کار امروز. از انقلاب خمینی میگفت و از ضرورت جهانیشدن آن و از تمدن عظیم اسلامی که از ایران شروع میشود.
در دفتر کوچک جلیلی در سوره خیلی بیشتر از دفتر حتی رییس سازمان تبلیغات میشد شور و شوق و عشق برای فعالیت و خلق فکر و اندیشه و نقد سازنده را دید تا عقبههای فکری این انقلاب نوپا را به هم متصل سازد.

روی جلد آخرین شماره سوره
سوره هرچند با تاخیر و با مشکلات بسیاری چاپ میشد اما همیشه حرفهای تازهای برای گفتن داشت و میشد حرکتی برای تشکیل یک جبهه متحد فرهنگی را در آن دید.
آقای بنیانیان رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات تشکیل شورای محتوایی برای نشریه و کیفیت بخشی به آثار آن را مهمترین دلیل توقف موقت انتشار سوره عنوان کره است. اما تصور میکنم این کار را بدن تعطیلی یک نشریه هم بتوان انجام داد مگر آنکه آقای بنیانیان فضای حاکم بر سوره را نپسندد و از این جریان فکری خوشنود نباشد که در این حالت باید از ایشان خواست که حوزه هنری را ترک کند چه آن که وظیفه نهادهای فرهنگی، تبلیغاتی در جمهوری اسلامی و به خصوص سازمان تبلیغات اسلامی این است که به ترویج فکر و اندیشه صحیح دینی در عرصههای مختلف بپردازد و اگر در این میان مسولی نتواند به این مهم عمل کند، خود باید صحنه را ترک کند نه آن که اصول حاکم و کلی را با سو مدیریتهایش دستخوش تغییر کند.
وبلاگ اعتراض به تعطیلی سوره