قبلترها زمانی که فیلم سخنرانیهای دکتر عباسی در دانشگاههای کشور پخش شده بود و همه جا نقل محافل بود از آزادگی و بیان حقایق و آرمانگرایی او خوشم آمد هر چند معتقد بودم افراط و تفریطها و یکجانبه نگریهای در سخنان وی وجود دارداما امیدوار بودم در گذشت زمان ترکیب آرمانگرایی و واقع بینی به جامع نگری دکتر عباسی منجر شود اما وقتی سخنرانی اخیر ایشان در تالار شهید مفتح دانشگاه تهران را مشاهده کردم بسیار تاسف خوردم بر آنچه ایشان در این جمع مطرح کرده بود.
1- در بخشی از سخنان؛ آقای عباسی بدون مشخص کردن هیچ مبنایی به تقسیم کردن نوع فعالینهای شیطان پرداخته است در حالی که آموزه های دینی ما را به مبارزه با شیطان به عنوان مصداق هر شری فرا میخواند نه اسیر شدن در گیر و بندهای شیطان شناسی.
2- در جای دیگری آقای عباسی چنین میگوید که بی نیاز از هر شرحی است: هرگاه کلمه "ساعت" گفته میشود شما روی مچ خود را نگاه میکنید و کسی که برای اولین بار کلمه "ساعت" را روی این وسیله قرار داد یک عمل شیطانی انجام داد زیرا این کلمه، در قرآن آمده است و هر گاه این کلمه میآید باید تن و بدن انسان بلرزد و از آن زلزله نهایی و واقعشدن قیامت وحشت کند اما ما چه راحت از کنار آن میگذریم.
3- دکتر عباسی در بخش دیگری از این سخنان تصویرهایی که از ائمه و با نیت محبت و به دست محبان اهل بیت صورت گرفته هم ردیف کاریکاتورهای توهین به پیامبر می شمارد و چنین میگوید:تا زمانی که انسانهایی در دانمارک هستند که کاریکاتور بکشند و تا زمانی که انسانهایی در درون جمهوری اسلامی هستند که تصاویر قدی از حضرت ابوالفضل(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) بکشند؛ علم درست کنند و روی دوش بگیرند شیطان نیازی به کثیفکردن و غلیظکردن خود ندارد.
4- لطفا استدلال آقای عباسی در مورد سوار نشدن به بنز آلمانی را ببینید:ننگ بر مسؤولی در جمهوری اسلامی باد که سوار خودرویی شود که صدراعظم آلمان، سازنده آن، حرکت نشریات دانمارک را تأیید میکند و ننگبر چنین مسؤولی که با رأی مردم روی کار آمده است اگر سوار بنز آلمانی شود. اگر باز بحث تحریم این کشورها مطرح بود تا اندازه ای معقول است اما خودرویی که خریداری شده چون صدر اعظم کشور تولیدکننده اش از اهانت حمایت کرده پس نباید سوارش شد بسیار نامعقول است.
بر آیند کلی سخنان دکتر عباسی نشان از خروج ایشان از جاده اعتدال و گرفتار آمدن در افراط و تفریطهایی است که پایان آن مشخص نیست.